دنیا از دید من

اخبار و تحلیل های شخصی و متفاوت از سراسر وب

دنیا از دید من

اخبار و تحلیل های شخصی و متفاوت از سراسر وب

سانسور حیرت انگیز انفجار شیراز در رسانه ملی!

در حالی که حادثه غم انگیز انفجار حسینیه سید الشهدای شیراز ظرف چند دقیقه به یکی از مهم ترین خبرهای جهان تبدیل شد و دهها تلویزیون و خبرگزاری خارجی آن را پوشش خبری دادند سیمای جمهوری اسلامی ایران تا ساعت ها پس از این حادثه درباره آن سکوت کرد و آن را با سانسور خبری همراه ساخت .

 این موضع حیرت انگیز  نه فقط در رسانه ملی که در واحد مرکزی خبر صدا و سیما نیز تکرار شد و این پایگاه خبری که اخباری مانند نتایج رقابت های فوتبال باشگاه های فرانسه و کشته شدن چند نفر در حادثه رانندگی در لیبی را پوشش داد کشته و مجروح شده بیش از یکصد ایرانی در انفجار مرموز شیراز را به محاق سپرد!

این رفتار غیرحرفه ای که از آن شائبه های سیاسی خاصی نیز استنباط می شود گزاره ممنوع التصویر شدن مسوول کانون رهپویان وصال (حسینیه سیدالشهدا) که توسط برخی سایت ها منتشر شده است را تقویت می کند.

گفتنی است رسانه های خارجی نظیر الجزیره  ، بی بی سی ، آسوشیتدپرس ، سی ان ان  ،  العربیه ، فرانس پرس و ... پیش از رسانه ملی ایران به خبر انفجار در شیراز پرداختند ولی گویا برای برخی مسوولان صدا و سیما  ، کشته شدن چند نفر در حادثه رانندگی در کشور عربی لیبی مهم تر مرگ خونبار هموطنان ایرانی بوده است.


 
در حادثه انفجار حسینیه سید الشهدا(ع) بیش از یکصد تن از اعضای کانون مذهبی ره پویان وصال شهید و مجروح شدند .هنوز رسماً‌ اعلام نشده است که آنچه روی داده یک رویداد تروریستی بوده است یا یک حادثه ؛ هر چند که گمانه زنی عمومی حول محور اقدام تروریستی می چرخد و برخی مقامات محلی نیز تصریح کرده اند که حادثه شیراز ناشی از بمبگذاری بوده است .

منبع: سایت عصر ایران

مرد سال 1386

در میان رسانه ها ، متداول است که در پایان سال یا آغاز سال جدید ، مرد سال گذشته را انتخاب و معرفی کنند ، همانطور که امسال نیز برخی رسانه ای چنین کردند.

وقتی در تحریریه عصرایران نیز پیشنهاد شد که مرد سال 1386 ایران توسط این رسانه نیز انتخاب و معرفی شود ، این سوال مطرح شد که چه کسی لایق این عنوان است ؟ احمدی نژادی که یک سال خبرساز دیگر را پشت سر گذاشت ؟ حداد عادلی که در ماراتن انتخابات ، اول شد؟ محمدخاتمی که هنوز امید اصلاح طلبان است؟ اکبر هاشمی که در تقابل با دولت نهم هنوز می خواهد وزن سیاسی خود را حفظ کند؟ علی لاریجانی که در زمان او آتش پرونده هسته ای کم شعله تر شد ؟ منوچهر متکی که در تکاپوی دیپلماسی فعال و جایگزینی آن با دیپلماسی منفعل است؟ عزت ا... ضرغامی که سال سختی را زیر فشارهای منتقدان رسانه ملی ، از متحجران گرفته تا دگر اندیشان پشت سرگذاشت؟ آقاتهرانی ، روحانی گمنامی که نامش با تدریس اخلاق به دولتمردان بر سر زبان ها افتاد و رأی دوم تهرانی ها را در انتخابات مجلس هشتم به دست آورد؟
عماد افروغ  که دیگر تمام تخم مرغ هایش را در سبد سیاست نمی گذارد یا اکبر اعلمی که صراحت بیانش ، کار دستش داد و به دست شورای نگهبان ، مجلس بعدی را از دست داد؟ علی دایی که در میان باور و ناباوری ها شاهین مربیگری تیم ملی بر شانه ای او نشست ؟ یا ... ؟

  هر چند که تمام این چهره ها و بسیاری دیگر ، می توانستند در قالب معیارهای رسانه ای عصرایران بگنجند و مورد سنجش قرار گیرند ولی ، حق مطلب ، به نظر ، چیزی فراتر از این بود .از این رو ، بر آن شدیم که به جای برگزیدن مرد سال از چهر های شناخته شده ، به واقعیت های ملموس جامعه برگردیم و چهره سال 1386 را با نگاهی مردمی معرفی کنیم ؛ از دیدگاه ما :


مرد سال 1386، کسی است که سال را با تورم کمرشکن آغاز کرد و با تورم کمرشکن تر به پایان برد و در طول 365 روزی که بر او گذشت ، چه سختی هایی که نکشید و چه شگفتی هایی که از افزایش بی منطق قیمت ها به سراغش نیامد و چه روزهایی که با اندک حقوقش به بازار نرفت دست خالی باز نگشت و البته در طول سال، چه بی رحمانه کمرش شکست و کسی از همان کسانی که قرار بود بار گرانی ها را از دوش مردم بردارند ، صدای خرد شدن استخوان هایش را نشنید ... و شاید هم شنید و خود را به نشنیدن زد!

چهره برتر سال ، آن کارمند و کارگر و کاسبی است که در ابتدای سال 86 ، چرتکه انداخته بود که با اندوخته اش و با وام و قرض و فروختن طلاهای همسرش ، خواهد توانست پس از سال ها مستاجری ، در سال جدید ،خانه ای کوچک بخرد ولی کیمیای تدبیر مسوولان ، چون به خاک مسکن خورد ، آن را به طلا تبدیل کرد و بدین ترتیب ، تمام محاسبات او و تمام امیدهایش به باد فنا رفت و او ، اینک و در سالی دیگر ، همچنان در رنج مستاجری است و این بار ، نه برای خرید خانه ، که برای رهن آن چرتکه می اندازد و پشتش می لرزد و در دلش ، باعث و بانی بی خانمانی اش را نفرین می کند و آه می کشد و به رویاهای برباد رفته می اندیشد .

مرد سال ، آن مرد بی نوایی است که صاحبخانه اش ، اسباب و اثاثیه اش را به کوچه ریخت و او ، چاره ای نداشت جز آنکه در گوشه یک پیاده رو و در میان نگاه های سنگین رهگذران با زن و کودکانش روزگار بگذراند .

شخصیت برتر سال گذشته ، آن معلم حق التدریس و آن کارمند بینوای "شرکتی" است که در لحظه به لحظه سال ، استثمار شدن رابا گوشت و پوست و استخوانش لمس کرد ، تبعیض ها را به هر مشقتی بود ، - به ناچار - تحمل کرد ، با اندک حقوقی که بیشتر به یک شوخی توهین آمیز می ماند ،  - باز به ناچار - ساخت ، به وعده های هر از گاه مسوولان ، دل خوش کرد تا شاید فرجی در کارش شود و نه بیش از دیگران ، که همانند همسانان خود مزد زحماتش و خدماتش را بگیرد ولی یک سال دیگر هم گذشت و او هنوز نگران آن است که بی هیچ خطایی ، عذرش را بخواهند . راستی اگر که اکنون سنی هم از او گذشته است ، بخواهند تعدیلش کنند(همان اخراج و از نان خوردن انداختن) چه کند این مرد عیالوار و زحمتکش و شریف؟! شاید آن بالایی ها معتقدند که این ، دیگر مشکل خودش است!

مرد سال ، آن کارگری است که از 15 ماه پیش تا به امروز ، حقوق نگرفته و به هزار رنج و مشقت و فلاکت و البته با هزار هزار قرض و وام و سیلی به صورت زدن ، همچنان سایه اش بر سر خانواده اش هست و چه می کشد این مرد در درون توفانی و غمبار خویش!

مرد سال ، آن نفرین شده ای است که از بد روزگار کار و بارش به ادارات دولتی و کلانتری و دادگستری و شهرداری افتاد تا مجبور باشد برای یک کار ساده چند دقیقه ای هفته ها و ماهها برود و بیاید و تحقیر شود و برای گرفتن حق مسلم خودش ، حتی پیش آبدارچی اداره  هم دست به جیب شود تا معنای واقعی تکریم ارباب رجوع را بفهمد!

  چهره برتر سال ، آن مادری است که برای مداوای کودک خردسالش ، قرنیه چشمش را فروخت و آن پدری است که کلیه خود را به فروش گذاشت تا شاید مرگ اقتصادی خانواده اش چند صباحی به تأخیر افتد.
 
مرد سال ، آن جوانی است که برای ازدواج و اشتغال و مسکن به دنبال یک وام دو سه میلیونی ، ماهها تمام بانک ها را دوید و سر آخر وقتی خسته و ناامید ، خبردار شد که "از او بهتران" ، تسهیلات میلیاردی را در چند روز می گیرند و گاه پس هم نمی دهند ، دلش خون شد از این همه "تبعیض" در میانه این همه "شعار عدالت" سر دادن .

 مرد سال ، آن جوان فارغ التحصیل و متخصصی است که در به در به دنبال یک کار معمولی می گردد و نمی جوید و در همان حال می بیند که فلان نور چشمی هم سن و سالش ، مدام حکم های رنگارنگ و نان و آبدار می گیرد و به ریش تمام جوانان و تحصیل کرده ها می خندد و دعا به جان قدرت می کند!

مرد سال ، سرپرست خانواده ای است که از صبح تا نیمه شب ، دو یا سه جا کار می کند ، مسافرکشی می کند و در حسرت دیدن رنگ چشم کودکانش هست چرا که صبح که خواب آلوده از خانه بیرون می رود و شب که خسته باز می گردد ، آنها را فقط در رختخوابشان می بیند و البته از یک بابت نیز راضی است که ناگزیر نمی شود چشم در چشم آنها ، شرمنده تقاضایشان شود.

چهره برتر سال ، کسی است خود و هر که را که می شناسد، "هشت" شان گرو "نه" شان است ولی از زبان مسوولان می شنود که وضعشان خوب شده است ، کسی است که بیکاری فلج اش کرده ولی وقتی تلویزیون را روشن می کند ، با آمار حیرت آور اشتغال زایی مواجه می شود . کسی است که وعده های مسوولان برایش به یک طنز تلخ تبدیل شده است و او هیچ کس را پاسخگوی خود نمی یابد و هر بار چیزی جز وعده های زیبا و شعارهای هیجان برانگیز از مسوولانش تحویل نمی گیرد و چه تکرار ملال آوری!

چهره برتر سال ، آن زن بی همسری است که در سال گذشته نیز همانند یک مرد و برتر از او ، در این جامعه بی رحم و خشونت بار ، در نهایت پاکدامنی و نجابت و صبوری ،کار کرد و کار کرد و کار کرد و اشک هایش را درون دل ریخت تا کودکان یتیم اش ، شاید بتوانند وعده ای غذای گرم بخورند ، گاهی لباس ارزان قیمت ، ولی نو بپوشند و همچنان بتوانند به مدرسه بروند و درد بی پدری را کمتر احساس کنند.

مرد سال ، آن ایرانیی است که در رسانه های کشورش، صدای مردم دیگر کشورها و همسایه های عرب و غیر عربش را بیش از ناله ها و فریادهای خاموش خود شنید و هنگامی که دید چراغ خانه او را در منزل همسایه می افروزند و او در تاریکی است با خود گفت ای کاش من هم اهل فلان کشور بدبخت بودم تا شاید دولتمردان من، کمی هم به من توجه می کردند!

منبع: سایت عصر ایران

دعوت به همکاری

دوستان عزیز من حدود ۴ سال است که در بلاگ اسکای فعالیت می کنم و در  وبلاگ فعلی چیزی حدود سه سال است که مطلب می نویسم. در کنار وبلاگم مسئول سایت دیگری به نام شهید وحید نیز هستم. این سایت مربوط به بسیج دانشگاهمان است. که چیزی در حدود 42 ماه است که فعالیت می کند.البته به دلیل تغییری که در نرم افزار سایت دادیم بیشتر آرشیو خود را از دست دادیم و فعلا فقط مطالبمان از شهریور 86 به بعد در دسترس است.

  الان حدود یک سال و نیم است که با شهید وحید همکاری می کنم یا به عبارت بهتر مسئولیت آن با من است ، مدتی است که تنها کار می کنم و کمی ادامه راه برایم مشکل است به همین خاطر از تمامی کسانی که مایلند با سایت شهید وحید همکاری نمایند در خواست می کنم که اولا به سایت مراجعه کنند و از تمام قسمت های آن بازدید کنند (این سایت با آنکه متعلق به بسیج است اما سایت بسته ای نیست و یک سایت کاملا متفاوت است.) و در صورتی که تمایل به همکاری پیدا کردند در هریک از زمینه های موجود در سایت می توانند با ایمیل shahidvahid@gmail.com  مکاتبه نمایند تا یک حساب کاربری برایشان ایجاد کنم.امیدوارم مرا در این راه تنها نگذارید.

آرایش موی مردان ایرانی

شبکه خبری آمریکایی فاکس نیوز در گزارشی به تشریح نحوه آرایش موی مردان ایرانی و تقلید آنها از مدل های غربی پرداخته است.در این گزارش آمده است: برخی می گویند استفاده از مدل های موی غربی در مردان ایرانی نشانه نافرمانی آنها از دستورات دولت و جامعه ایرانی است که به فرهنگ غرب پشت کرده اند، اما در عین حال باید گفت تمایل بسیاری از مردان ایرانی در استفاده از مدل های موی غیر سنتی در واقع به نوعی پیروی آنها از مد را نمایان می سازد.

به گفته یکی از مردان ایرانی، همه مردان دوست دارند موهای بلند و مد روز داشته باشند و تمامی آنها از مد روز مطلعند و همیشه شبکه "فشن تی وی" را نگاه می کنند.فاکس نیوز در ادامه می آورد: به آرایشگاه ها در ایران ابلاغ شده که از مدل های موی غربی برای آرایش موی مشتریان خود استفاده نکنند و بسیاری نیز با چسباندن برچسب هایی روی آیینه مغازه هایشان، این موضوع را به اطلاع مشتریان رسانده اند.

اما با این حال برخی از جوانان تهرانی می گویند با سفر به ترکیه و دبی دوره های آرایشگری را فرا می گیرند تا بتوانند مدل های دلخواه را روی سر همدیگر پیاده کنند.همچنین این مردان برای مخفی نگاه داشتن اشتیاق خود به پیروی از مد روز دنیا، سعی می کنند از حضور در مکان های شلوغ خودداری کنند و اغلب در اتومبیل های خود بنشینند و با افراد هم سلیقه و هم عقیده خود معاشرت داشته باشند.

البته من با این مطلب آخری که گفته مردان از حضور در مکان های شلوغ خودداری می کنند ، کاملا مخالم .(البته از شبکه خبر پراکنی فاکس نیوز که متعلق به پنتاگون است ازین بیشتر نمی توان انتظار داشت.) من خودم در شهر خودمان که جمعیتی به مراتب کمتر از تهران دارد  دیده ام که پسران با انواع مدل های مو  در خیابان آزادانه رفت و آمد می کنند و به هیچ مشکلی هم برخورد نمی کنند.

منبع :عصر ایران

تاریخچه جشن چهارشنبه سوری

یک دسته از جشن‌های اقوام آریایی، جشن‌های آتش است که از میان دو جشن سده و جشن چهارشنبه سوری از شهرت بیشتری دارد. جشن آذرگان و جشن شهریورگان نیز از جشن‌های آتش بوده‌اند که فراموش شده‌اند.

 به گزارش آفتاب، جشن سوری یا چهارشنبه سوری که اینک در شب چهارشنبه آخر سال با مراسم و آداب ویژه‌ای برگزار می‌شود، یکی از جشن‌های پرشکوه و سرشار از مراسم و شعایر بوده است. شواهد دلالت بر آن دارد که این جشن از اوایل قرن هفتم هجری به دست فراموشی سپرده شد، سپس با عناوینی دیگر از سده‌های دهم معمول شد.


 
هاشم رضی در کتاب گاه شماری و جشن‌های ایران باستان، درباره چهارشنبه سوری می نویسد: «ایرانیان در یکی از چند شب آخر سال جشن سوری را که عادت و سنتی دیرینه بود، با آتش‌افروزی همگانی برپا می‌کردند. اما چون اساس تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نام‌های کنونی روزها بخش کنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال چنین جشنی برگزار نمی‌شد. روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد. بی‌گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده بر پا بوده مصادف با شب چهارشنبه شده است و چون در روزشماری تازیان چهارشنبه نحس و بدیمن به شمار می‌آمده از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله می‌کوشیدند نحوست چنین شبی را از بین ببرند
 
یکی از مراسم قابل توجه در شب چهارشنبه سوری و سایر مراسم زرتشتیان، فراهم آوردن آجیل مشکل گشاست. زرتشتیان به این آجیل هفت مغزینه لرک می‌گویند.

این آجیل که به آجیل گهنبار هم معروف است شامل هفت مغزینه یا میوه خشک است: پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، انجیر و خرما که گاهی در لابه‌لای این آجیل تکه‌های کوچک نبات و نارگیل هم دیده می‌شود. این آجیل در مراسم مختلف زرتشتیان از جمله: آفرین گان‌ها، گهنبارها، جشن‌خوانی، جشن‌نوزادی و در مراسم سدره پوشی و سایر اعیاد به مدعوین داده می‌شود .

منبع: عصر ایران

گاف های صدا و سیما در ماه پایانی سال

سینما چهار» که قرار بود سینمایی «مشت زن» را در 24 اسفند ماه پخش کند، غیرمنتظره سینمایی «حیثیت» را بر روی آنتن برد و نکته جالب این که تکرار این سینمایی 28 اسفند ماه از شبکه‌ی اول سیما اعلام شده است.

*گوینده شبکه خبر سوم اسفند ماه ساعت 19 و 30 دقیقه در حالی که در حال خواندن خبر بود، یک نفر از مقابل دوربین رد شد. این گوینده که از این اتفاق گیج و دستپاچه شده بود با مکث چند لحظه‌یی شروع به خواندن ادامه خبر کرد که آن فرد بار دیگر از مقابل دوربین رد شد.

*شبکه اول سیما در برنامه‌یی که به مناسبت جشن ملی در پی اثبات حقانیت در انرژی هسته‌یی ، چهارم اسفند ماه به روی آنتن فرستاد، در حالی که تصاویر مربوط به جشن مردم مقابل درب دانشگاه تهران را نشان می‌داد، از زیرنویسی در سمت چپ صفحه تحت عنوان « همدان» استفاده کرده بود. پس از مدتی این اشتباه با ارایه گزارشی از شهر همدان اصلاح شد.

*از اواسط پخش سریال «یک مشت پر عقاب»‌ ، احمد ‌آقالو در کنار پرویز پورحسینی به عنوان بازیگر نقش « سرمدی » معرفی شد. این اتفاق که بدون آمادگی قبلی بینندگان رخ داده بود، باعث شد که حتی در یک قسمت هم پرویز پورحسینی و هم احمد آقالو همزمان نقش سرمدی را بازی کنند.

*سریال «‌یک مشت پر عقاب» که حوادث قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را به تصویر می‌کشد، در قسمتی که روز دوشنبه 20 اسفند ماه به روی ‌آنتن رفته بود، از تلفن همگانی با شماره‌گیر دیجیتال (!) استفاده کرده بود.

*23 اسفند ماه پس از پایان برنامه‌های شبکه آموزش سرود ملی به روی آنتن رفت. این در حالی است که سرود ملی به ناگاه قطع شد و برنامه‌های شبکه العالم پخش شد. پس از آن آنتن شبکه العالم بار دیگر قطع شد و پخش سرود ملی ادامه یافت.

*23 اسفند ماه گزارشگر مسابقات لیگ بسکتبال ایران، به هنگام گزارش بازی و نام بردن از یکی از بازیکنان، اعلام کرد که این بازیکن پسر یکی از همکارانش هم است.

*هفتم بهمن ماه کامران نجف زاده در اخبار 20 و 30 شبکه دو پس از خواندن شعر پایانی، تازه متوجه شد که دو گزارش باقی مانده است وی که دستپاچه شده بود بینندگان را به تماشای این دو گزارش دعوت کرد. اما پس از مدتی مجددا اعلام کرد که گزارش ندارند؛ اما لحظاتی بعد دوباره از آنان خواست که به تماشای گزارش‌ها بنشینند.

*بخش خبری « در یک نگاه » اخبار ساعت 14 ، 18 بهمن ماه اعلام کرد قبل از انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان تنها 2 مرکز آموزشی و عالی وجود داشت که در حال حاضر به 35 مرکز آموزشی عالی تبدیل شده است. این در حالی است که رقم 35 در زیرنویس این خبر 25 نوشته شد.

* اخبار ورزشی شبکه سه سیما 25 بهمن ماه اعلام کرد که تغییر مکان بازی تیم ملوان بندر انزلی به تصمیم هیات فوتبال استان مازندران (!) بوده است؛ این اشتباه در پایان بخش خبری توسط گوینده اصلاح شد.

*چهارشنبه 17 بهمن ماه شبکه‌ی خبر زودتر از موعد مقرر اذان مغرب را پخش کرد. این شبکه که درصدد جبران اشتباه خود برآمده بود مجبور شد بار دیگر اذان را برای بینندگان پخش کند.

 

منبع: ایسنا

بوسه دختران و پسران اشکالی ندارد!

الان داشتم سایت خبری عصر ایران رو می خوندم چشمم به مطلب زیر افتاد .فکر کنم هیچی نگم و خودتون قضاوت کنید بهتره.

فتوای جدید یک متفکر اسلامی به نام جمال البنا از کشور مصر در خصوص حلال بودن بوسه بین دختران و پسران جوان" در اماکن عمومی بحث و جدال گسترده ای را در بین مجامع علمی و دینی مصر ایجاد کرده است.

به گزارش پارسینه به نقل از العربیه؛ "البنا" درباره جواز حلیت بوسه بین دختران و پسران جوان در شبکه ماهواره ای الساعه با بیان این دلیل فتوا داد که، (بوسه بین دختران و پسرانی که با یکدیگر ازدواج نکرده اند) از سستی بشر است. در اسلام این مسئله ضمن "اشتباهات" وارد شده است. این اشتباهات، گناهان کوچکی هستند که با کارهای نیک از بین می روند.

وی همچنین به با اشاره به فتوای خود به العربیه گفت: به ما واجب است که نسبت به واقعیتی امکان تجاهل به ان در این عصر فعلی نیست شناخت پیدا کنیم. در واقعیت این عصر کنونی، بسیاری از دختران پسران جوان توانایی ازدواج را ندارند. این درحالی است که آنان در شرایطی هستند که بسیاری از عوامل خارجی که باعث تحریک غریزه جنسی می شود بر ایشان سایه گسترانده است. غریزه جنسی ای که خداوند در انسان بنا نهاده است.

وی مدعی شد: ما نباید این مشکل را دست کم بگیریم و کوچک بدانیم. فلا یکلف الله نفسا إلا وسعها، و این فتوا به معنای دعوت به فساد نیست. البنا همچنین بالا رفتن سن ازدواج، زیاد شدن مشکلات آن و بیکاری را از مسائلی عنوان کرد که باعث این گناهان کوچک مثل بوسه زدن است، می شود.

برخی از علمای الازهر البنا را متهم به انتشار فحشا از طریق این فتوا کرده و خواستار برگشت وی از این نظر شده اند. جمال قطب که یکی از بزرگان دانشگاه الازهر و رئیس سابق بخش فتوای این دانشگاه بوده است به شدت به البنا اعتراض کرده و گفت: این گفتار سبب نشر فحشا و مسائلی کنترل ناپذیری خواهد شد.

گفتنی است صدور فتاوی جنجال برانگیز از سوی مرکز الازهر که عمدتا با قصد سازگاری بین دین و دنیای جدید صورت می گیرد، اخیرا افزایش خاصی پیدا کرده است، بطور مثال اخیرا دکتر عزت عطیه استاد و رئیس بخش حدیث در دانشگاه الازهر گفته بود که برای جلوگیری از خلوت یک زن و یک مرد نامحرم در محل کار، "زن می تواند به همکار مرد خود شیر بدهد تا آنها باهم محرم شوند.

فقط یه لحظه یاد یکی از دعاهای شهید دکتر علی شریعتی افتادم که می گفت: خدایا به علمای ما مسئولیت*و به اقائم ما علم*و به دینداران ما دین*و به مومنان ما روشنایی*و به روشنفکران ما ایمان*و به متعصبین ما فهم و ..... عزت ببخش.

ایران و عراق

از مدتها قبل که ایران اعلام کرد احمدی نژاد قصد دارد به عراق سفر کند ، با خودم گفتم احمدی نژاد زنده از عراق برنمی گردد. اما الحمدالله فعلا زنده است! این دیدار اولین دیدار رسمی و علنی یک رئیس جمهور از عراق در طول این چند سال است.دیداری که از خیلی جهات از جمله از جنبه سیاسی و اقتصادی به نفع ایران است.(الان عراق حکم یک بازار بزرگ و بکر را برای ایران دارد که براحتی ایران می تواند از آن استفاده کند.)

همانطور که میدانید در زمان حکومت صدام ، اکثر مخالفان وی و از جمله سران کنونی عراق مدت زیادی را در ایران گذرانده اند و به خوبی با مقامات کشور ما آشنا هستند .و اکثر این افراد به نوعی به ایران مدیون هستند. واین آشنایی در این چند سال اخیر کلی به نفع ایران بوده است. با توجه به اینکه ایران در میان کردها و شیعه ها نسبت به سنی ها طرفدار زیادتری دارد براحتی توانسته است از طریق اهرم های خود تا حدی عراق را در دست خود بگیرد.
فراموش نکنید که عراق با ایران بیش از 1400 کیلومتر مرز مشترک دارد و از طرف دیگر با توجه به همزبانی اقوام غربی و جنوب غربی ایران با عراقی ها (کردها و عربها) مشترکات زیادی بین آنها وجود دارد. حال اگر در این بین که نیروهای چند ملیتی از جمله آمریکا و انگلیس که در عراق حضور دارند اختیار دولت عراق را به دست بگیرند، از لحاظ امنیتی برای ایران یک تهدید جدی به حساب می آیند. بنابراین ایران از همان زمان سقوط صدام سعی در کنترل عراق به شیوه خود کرده است.

فعلا به دلیل کمبود وقت نمیتوانم این دیدار را از دید خودم تفسیر کنم، فقط همین قدر بگویم که ایران یک بار دیگر قدرت و نفوذ خود را در منطقه نشان داد.در ضمن ظاهرا قرار است که اتحادیه عرب در نشست آتی خود که چند روز دیگر در سوریه برگزار می شود ، از احمدی نژاد برای حضور در آن دعوت کند.و این دعوت بی شک بر قدرت و نفوذ ایران در بین کشور های عربی می افزاید.

ای کاش کشورهای عربی هم مانند ایران قدرت بیان علنی عقاید خود را داشتند ، باور کنید اگر این اتفاق می افتاد دنیای اسلام ازین رو به آن رو می شد. و براحتی می توانستیم اسرائیل و آمریکا را از بین ببریم.

تازه نیاز نیست تمام کشورهای عربی علیه اسرائیل بجنگند! در جنگ 33 روزه سال گذشته حزب الله لبنان دیدیم که اسرائیل براحتی با موشک ها و مهمات ایرانی و بوسیله فدائیان و رزمندگان حزب الله که سخت به ایران وفادار هستند شکست خورد. باور کنید مشکل امروز دنیای عرب و اسلام عدم خود باوری است. کشور های عربی متاسفانه اعتماد به نفس ندارند و گرنه 3 سوته میتوانیم بر دشمنان اسلام غلبه کنیم. منظور من جنگ مستقیم نیست بلکه از راه های دیگری از جمله رسانه ای نیز این کار امکان پذیر است. مثل اینکه از بحث اصلی خیلی پرت شدم .(یه لحظه جو گیر شدم!!)
به امید سربلندی ایران اسلامی.