دنیا از دید من

اخبار و تحلیل های شخصی و متفاوت از سراسر وب

دنیا از دید من

اخبار و تحلیل های شخصی و متفاوت از سراسر وب

ECSTASY

بی شک شما هم در این یک سال اخیر اسم قرص های اکس و اکستازی را زیاد شنیده اید. قرص هایی که به اعتقاد دکترها ،روانگردان و به اعتقاد  جوانان، شادی آور است!

 

جالب است بدانید که ارتش آمریکا در دهه 90 میلادی ازین قرص ها جهت پاک کردن حافظه افراد استفاده می کرد! که آسیب جدی به دستگاه مغز و اعصاب فرد مصرف کننده وارد می کرد. که البته بعد از چند سال مصرف اینگونه قرص ها ازدستور کار ارتش آمریکا   خارج شد .ولی متاسفانه عده ای سود جو با وارد کردن اینگونه قرص ها به داخل کشور با اسم جعلی قرص های شادی آور سود کلانی به جیب میزنند و باعث می شوند که عده ی  زیادی از جوانان ما به این ماده اعتیاد آور و خطرناک  روی آورند.

مسئله مهمتر این است که اگر این قرص ها ORGINAL بودند مشکل کمتری داشتند ولی متاسفانه چون در ایران قبل از اینکه جنس اصلی وارد بازار شود اول جنس تقلبی آن وارد می شود! به همین خاطر اکثر این قرص ها دست ساز و تقلبی هستند و بس خطرناک!

نمی دانم شما هم میدانید یا نه که با خوردن این قرص ها به یک شادی کاذب دست پیدا میکنید ولی بعد از مدتی دچار افسردگی ،سر گیجه و استفراغ می شوید. و در بعضی اوقات مرگ به سراغ شما می آید!!

اما این شادی کاذب بعضی مواقع به ضرر شما تمام می شود به طوری که دیگر قابل جبران کردن نیست.چرا که چند وقت پیش یکی از همین جوانان زیبا رو  به خاطر مصرف اینگونه قرص ها مجبور شد تا آخر عمر روی  صندلی چرخ دار بشیند !!

حال بگذریم که بعضی مواقع به خاطر مصرف اینگونه قرص ها در پارتی های  مختلط شبانه چه بر سر دختران و پسران می آید .حال به نظر شما آیا ارزش دارد که به خاطر اینکه دمی خوش باشیم تمام عمر خوشی را با خوردن این گونه قرص ها از خودمان بگیریم؟

ما هنوز اندر خم یک یقه ایم!!

 


نمى‏دانم از آن دسته آدم‌هایى هستید که در حین دیدن اخبار به لباس گوینده دقت ‌کنید و یا وقتى گزارش یک نشست بین‌المللى را مى‏بینید، لباس دیپلمات‏هاى کشورهاى مختلف را با هم مقایسه می‌کنید یا نه. به نظر مى‏رسد با توجه به طرح لباس ملى، نگاه به این مشکل کوچک ولى ۲۷ ساله چندان نابه‌جا نباشد.

شاید اگر غربى‏ها، کراوات را اختراع نکرده بودند، استفاده نکردن از آن نوعی بى‌نظمى محسوب نمى‏شد، اما با وجود پیراهن‌هایى که با در نظر گرفتن کراوات طراحى و تولید مى‏شوند، مشکل ایرانى‏ها که به دلایل فرهنگى و شرعى از پیروزى انقلاب به بعد از آن استفاده نمى‏کردند دو چندان شد تا جایى که دیپلمات‏هاى وزارت خارجه، مجبور شدند با استفاده از پیراهن‏هاى یقه آخوندى از توى ذوق زدن در مجامع بین‌المللى پرهیز کنند.

اگر ورود مجریان جوان در دو سه سال اخیر، که خود را ملزم به رعات سنت پوشش در سیما نمى‏دانستند کنار بگذاریم، این بى‌نظمى در ظاهر گوینده‏ها و مجریان برنامه‏هاى رسمى که مجبور به استفاده از کت و شلوار هستند هم دیده مى‏شود. افراد زیادى هم در جامعه به علت تمایل بیشتر به پوشیدگى، با باز بودن نامتعارف یقه خود مشکل دارند، و چون اکثرا دکمه یقه‏ها با توجه به کراوات تنظیم شده است با بستن اولین دکمه، ظاهرى در حال خفگى پیدا مى‏کنند و بى‌نظمى حاصل از باز بودن آن هم مخصوصا در محافل رسمى و جلوى دوربین رسانه‏ها، چشم هر آدم دقیقى را مى‏زند.

 در حالى که مجلس تصمیم گرفته است به خواست بسیارى از مردم که از بى در و پیکرى بازار مد و لباس به ستوه آمده‏اند، سامانى به اوضاع بدهد، این سئوال پیش مى‏آید که وقتى بعد از 27 سال هیچ کس اعم از مردم عادى یا ارگان‏هاى دولتى به خود زحمت نداده فکرى به حال این مشکل کوچک اما موثر در ظاهر آدم‏ها بکنند، مشکلى که با یک جا به جایى ساده در دو دکمه بالاى پیراهن و تغییر فرم یقه حل مى‏شد، چطور مى‏توان مشکل مد و لباس که ریشه در فرهنگ، طرز فکر و سلیقه مردم... دارد، حل کرد؟!

برگرفته شده از سایت http://sharifnews.com

به چند کارگر ساده با لیسانس نیازمندیم!!

همانطور که میدانید سالانه در ایران چیزی نزدیک به یک میلیون نفر از دانشگاهها  فارغ التحصیل می شوند و  ازین افراد فقط تعداد کمی در شغل های مرتبط با رشته تحصیلی  خود مشغول به کار می شوند. وبقیّه افراد هم یا بیکار می مانند و یا اینکه در حرفه ای غیر مرتبط  با رشته تحصیلی خود مشغول به کار می شوند.

دختران و پسرانی که در سال آخر دبیرستان تحصیل  می کنند  فقط به این امید درس می خوانند که بتوانند با کسب مدرک لیسانس و یا بالاتر به شغلی high class و یا حداقل خوب دست پیدا کنند! اما این رویا در موارد کمی تحقق پیدا میکند!!

شاید یکی از علل تحقّق نیافتن چنین رویایی این باشد که به اصطلاح بازار کار اشباع شده است.و علت اشباع شدن بازار کار هم این است چون ورودی دانشگاهها زیاد است و به طبع خروجی آن هم نیز چنین است.این خروجی با نیاز بازار کار تطابق ندارد.و چون بازار نیازش کم است پس اکثر افراد یا بیکار می مانند و یا اینکه در حرفه ای غیر از تخصّص خود مشغول به کار می شوند.و آخر سر هم میگویند: چرا کشور ما پیشرفت نمیکند؟!!

تا به حال فکر کرده اید چرا اکثر دانشجویان ما به فکر کسب مدرکی بالاتر از لیسانس هستند؟اشتباه نکنید هدف این افراد صرفاً علاقه به تحصیل نیست ،بلکه فقط به خاطر فرار از بیکاری است !!آنچنانکه یکی از دوستان من هم اکنون در حال تحصیل در مقطع دکترا است! فقط به خاطر فرار از بیکاری ادامه تحصیل داده.

در آخر باید بگویم با این وضعی که ورودی دانشگاههای ما دارند و اخیراً هم نیز قرار شده در بعضی رشته ها  کنکور  را حذف کنند! بعید نیست که در آینده ای نه چندان دور  بلکه شاید چند سال دیگر (کمتر از انگشتان یک دست) در آگهی های استخدامی این  چنین بنویسند که:

به چند کارگر ساده با لیسانس نیازمندیم!!

آیا شما دوست پسر دارید؟!

چند وقت پیش  در حال خواندن  گزارشی در روز نامۀ ... درمورد  وضعیت و شرایط  استخدام در شرکتهای خصوصی بودم به مطلب جالبی برخورد کردم و حیفم آمد که آن را برای شما بازگو نکنم.

 

نویسنده در ابتدای گزارش خود به بررسی  وضعیت بیمه و حقوق افراد شاغل در بعضی مؤسسات و  بعضی شرکتهای خصوصی پرداخته بود . واینکه زنان  معمولاً  با دستمزد های پایین تر  و مزایای کمتر در این شرکتها  مشغول به کار هستند.امّا چیزی که نظر مرا جلب کرد مطلبی بود که در مورد فرمهای استخدامی نوشته بود.

 معمولاً  رسم است که در فرمهای استخدام  سؤ الاتی در مورد اطّلاعات شخصی  فرد از قبیل :نام و نام خانوادگی ،شماره شناسنامه و مواردی ازین قبیل وجود دارد.اما نویسنده با زیرکی توانسته بود فرم استخدام یکی ازین شرکتها را بیابد. جالب اینکه این شرکت فقط خانم ها را استخدام می کند! و  سؤالاتی که در این فرم مطرح شده نیز جالب هستند.

مثلاً بعضی ازسؤالات ازین قبیل اند:

 

آیا شما دوست پسر دارید؟

آیا شما تا به حال تماس جنسی داشته اید؟

آیا شما حاضرید ....

 

این سؤال رو دیگه شرم دارم بنویسم !

آیا تا به حال فکر کرده اید چند مؤسسه یا شرکت ازین دست وجود دارد؟ و در صورت رشد قارچ گونه این قبیل شرکتها  چه بلایی بر سر نوامیس ما و جامعه ما خواهد آمد؟و چه کسی جواب آن افرادی را میدهد که به خاطر فقر مالی مجبورند شرایط بی شرمانه این گونه شرکتها را بپذیرند؟

دانشگاه یا گالری مانکن ها

 امروزه اگر قصد دارید از آخرین مدل های آرایش مو ,ریش,خط لب,خط ابرو و یا آخرین مدلهای مانتو , شلوار ,بلوز ,پیرهن و یا تی شرت مطلع شوید بهتراست یه سری به دانشگاهها بزنید!!بله دانشگاه,تعجب نکنید شما هم اگر مثل من به دانشگاه ها رفت و آمد داشته باشید ویا بعضی از دانشجو ها را ببینید مسلما حرف های مرا تائید خواهید کرد.

متاسفانه بعضی افراد که به اصطلاح دانشجو هستند و معمولا در جامعه کنونی ما به دانشجو به چشم یک فرد روشنفکر نگاه می کنند! با تیپ و  قیافه ای مضحک و غرب زده در دانشگاه ها حاضر  شده و هر چه بیشتر در ترویج این فرهنگ بیگانه تلاش می کنند.و مسلما این گونه افراد برای دیگران الگو شده و بعداز مدتی  مردم جامعه, فرهنگ اصیل ایرانی خود را از دست می دهند!

مثلا شما هم دیده اید که آقایان با تی شرت ها ویا بلوزهایی که روی آنها متاسفانه اسم کشور های غربی از جمله Canada ,italy ,England و یا حتی در بعضی موارد USA نقش بسته وارد یک محیط فرهنگی همچون  دانشگاه شده  و متاسفانه هیچ عکس العملی را از جانب مسئولان دانشگاه ها شاهد نیستیم.

ویا اینکه خانم ها با آرایشی غلیظ و در حالی که آستین های مانتوی کوتاه خود را تا زده و مقنعه خود را تا فرق سر عقب کشیده  و پاچه های شلوار خود را حدود 30-20 سانتیمتر تا کرده و چند سانتیمتر از ساق پاهای خود را به نمایش می گذارند آزادانه وارد محیط دانشگاه شده  و حتی در بعضی موارد دست به اعمال خلاف شرعی میزنند که این جانب از گفتن آن شرم دارم.

آیا به نظر شما در یک محیط فرهنگی همچون دانشگاه باید این موارد غربزدگی موجود باشد؟ آیا بهتر نیست با وضع قوانینی از بروز و گسترش چنین مشکل بزرگ فرهنگی جلو گیری کنیم؟

بهتر است کمی بیشتر دراین گفته رهبر کبیر انقلاب, امام خمینی (ره) تامل کنیم که ایشان فرمودند :"اگر دانشگاه اصلاح شود مملکت اصلاح میشود."

و نکته آخر اینکه دانشگاه همان طور که میتواند منبعی برای تولید علم باشد می تواند یکی از مراکز فساد هم باشد!

هر روز بهتر از دیروز

با توجه به اینکه blogsky تو خودش یه تغیراتی رو ایجاد کرده من هم تصمیم گرفتم که به جای اینکه تو وبلاگم مطالب ادبی بنویسم ازین به بعد می خوام در مورد مسایل و مشکلات اجتماعی  و بعضا مسایل سیاسی و کلا مسائل روز بنویسم.امیدوارم که بانظرات دلنشین  شما عزیزان بتونم این کار رو انجام بدم.انشاالله

بی معنا


روزی از روزها

شبی از شبها

خواهم افتاد و خواهم مرد

اما می خواهم هر چه بیشتر بروم

تا هر چه دورتر بیفتم

تا هر چه دیرتر بیفتم

هر چه دیرتر و دورتر بمیرم

نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه

پیش از آن که می توانسته ام بروم و بمانم

افتاده باشم و جان داده باشم ُ همین ؟!

البته این مطلب از وبلاگ دیگه ست ولی چون بعضی از عکس های این وبلاگ خیای خوب نیست نمی تونم اونو معرفی کنم.


یا علی مدد(۲)


علی  
   ای    آسمان    آبی     عشق
فروغ   هر  شب      مهتابی      عشق

دل عرش از غم عشقت  دو نیم است
وبی تو ،عشق هم طفلی یتیم است
.




امشب شب دعاست .منو از دعای خیر خودتون محروم نکنید.